مصداقِ خاصش را نمی‌فهمید

اما معنایش قابل تعمیم است

سال‌ها پیش همین دور و اطراف

پسری در اتاقش ناگهان روی زمین افتاد

بیهوش شده بود

یک حالتی مثلِ کما

مادرش تا از آشپزخانه صدای افتادنش را شنید

آمد بالای سرش و بنا را گذاشت بر جیغ زدن

بعد هم خواهرش آمد و توی سرش میزد

و صورتش را چنگ میزد

دقایقی بعد پسر را روی دست بلند کرده بودند و لا اله الا الله میگفتند و سمت قبرستان میبردند

اما پسر نمرده بود

صداها را می‌شنید

فقط بیهوش شده بود و کسی این را نمی‌دانست

مردم فکر می‌کردند مرده است ولی نمرده بود

پسر نمرده بود

زنده بود

میخواست فریاد بزند:

نفهم‌ها

زنده ام

بیشعورها نفس میکشم

کمک

کمک

.


مشخصات

تبلیغات

محل تبلیغات شما
محل تبلیغات شما محل تبلیغات شما

آخرین وبلاگ ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها

پیچک فرکتال Donald9adhx2 Page وبلاگ مد کتي رييس مجله اینترنتی مروارید پزشکي ( خدمات درماني پزشکي اتباع خارجي . بيگانه ) چین - تور چین رز لوگو Jeff FILMLOG