درجه ابهام:2 از 4

مردی سیاه پوست در بالاترین نقطۀ کوه ایستاده و به آدم های پایین نگاه میکند. آدم های پایین او را با انگشت نشان میدهند، مرد به خود میبالد که مورد توجه همه است و انگشت های اشاره به سمت  او نشانه رفته اند.

غرور با موهای ژولیده و قدی کوتاه از پشت به او نزدیک میشود و دستش را پشت کمر مرد میکوبد.

 مرد از بالای کوه در بین زمین و هوا معلق میشود.

همین طور فریاد میکشد و به زمین نزدیک میشود.

در پایین کوه روی زمین ورق های کاغذی سفیدی را پهن کرده اند.

مرد با صورت به روی کاغذ ها میخورد.

اما استخوان هایش خرد نمیشوند خونی از جراحات او جاری نمیشود.

او تبدیل به جوهری میشود و بر روی کاغذ نقش میبندد.

صدای قهقهه ای در کوه میپیچد

صدای مرد ژولیده ی کوتاه قد است.

ورق های کاغذ دیگری را روی زمین پهن میکنند.

مرد سیاه پوست دیگری بالا میرود.

انگشت نما میشود.

به کمرش دستانی کوبیده میشوند.

و تبدیل به جوهر روی کاغذ میشود.

و صدای قهقهه دیگری در کوه میپیچد.


مشخصات

تبلیغات

محل تبلیغات شما
محل تبلیغات شما محل تبلیغات شما

آخرین وبلاگ ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها

رمان پارسی فروشگاه بانه هیتاچی حسام الدين شفيعيان مرکز پردازشهای سریع سردار سپهبد پاسدار شهید حاج قاسم سلیمانی(طراح رضا رحمانی ) وبسایت سلام بروجرد حليم پزي عروسک مشاوره مدیریت، بازاریابی، استراتژی،رهبری