درجه ابهام :1 از 4
وارد جلسه امتحان شدم
همه بدون سر بر روی صندلی هایشان نشسته بودند
تنها کسی که سر داشت من بودم
ورق ها پخش شدند
کاغذها سفید بودند و خالی از سوال
همه شروع کردند تند تند نوشتن و پر کردن
بعد رفتارشان تغییر کرد
کم کم صدای خرناس مانندی ازشان به گوش میرسید
بعد مثل دیوانه ها خودکار را در دست گرفته بودند
و روی برگه ها را خط خطی میکردند
و روی میز میکوبیدند!
رفتارهایشان به شدت عصبی و ترسناک بود
من هاج و واج مانده بودم
بلند شدم
برگه را سفید دادم و فرار.
درباره این سایت