درجه ابهام

1 از 4

سال‌ها پیش همین دور و اطراف

پسری در اتاقش ناگهان روی زمین افتاد

بیهوش شده بود

یک حالتی مثلِ کما

مادرش تا از آشپزخانه صدای افتادنش را شنید

آمد بالای سرش و بنا را گذاشت بر جیغ زدن

بعد هم خواهرش آمد و توی سرش میزد

و صورتش را چنگ میزد

دقایقی بعد پسر را روی دست بلند کرده بودند و لا اله الا الله میگفتند و سمت قبرستان میبردند

اما پسر نمرده بود

صداها را می‌شنید

فقط بیهوش شده بود و کسی این را نمی‌دانست

مردم فکر می‌کردند مرده است ولی نمرده بود

پسر نمرده بود

زنده بود

میخواست فریاد بزند:

نفهم‌ها

زنده ام

بیشعورها نفس میکشم

کمک

کمک

.


مشخصات

تبلیغات

محل تبلیغات شما
محل تبلیغات شما محل تبلیغات شما

آخرین وبلاگ ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها

جاذبه هاي گردشگري جهان عرقیات 1238 EXERCISE_ONE آموزش تار و سه تار در تهران و کرج خدمات باربری Cindy شیک فان Mike April